خدا شناسی در قرآن و مثنوی
-
25 augusti, 2012
-
Posted by: afghan
-
Kategori:
معلومات دینی
خدا شناسی مولانا از طریق مراجعه به قرآن
خدا شناسی مثنوی از چه سنخ است؟ آیا مولانا همچون اهل کلام و فلسفه به استدلال های خشک و عبوس نظری توسل جسته است ، یا خدا شناسی مثنوی صرفا قلبی و شهودی و نهایتا شخصی و غیر قابل انتقال است؟
حق اینست که مثنوی سراسر توحید و نفی غیریت و کثرات موهوم است. زیرا مولانا در همه جای مثنوی بر این اصل روشن پای می فشارد که جز ذات اقدس الهی، همه موجودات و کائینات ، وجود ظلی و سایه وار دارند. منتهی چون مولانا احوال مواج و خروشانی داشته ، توحید را در مراتب مختلف باز گو کرده است. از این رو خداشناسی مثنوی، آمیزه ای از مباحث فطری و شهودی و استدلالی است ، اما نه از سنخ استدلالات اهل کلام و فلسفه
چرا که توحید مثنوی هیچ گاه از دایره فطرت الهی انسان بیرون نرفته است و به راه های دشوار و ذوق سوز اهل جدل در نیفتاده است
خدا شناسی ، امر فطری است
مولانا می گوید با آنکه خداشناسی امر است فطری ، اما برخی از آدمیان از راه فطرت به بیراهه میروند و مآلا” جز خدا را معبود می گیرند. زیرا فطری بودن خدا شناسی این الزام را نمی اورد که همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها خداشناس باشند
مومن و ترسا ، جهود و گبر و مغ جمله را رو سوی ان سلطان الغ
( دفتر ششم 2419)
پس حقیقت ، حق بود معبود کل کز پی ذوق است سیران سبل
لیک ، بعضی رو سوی دم کرده اند گرچه سر اصل ، سر گم کرده اند
(دفتر ششم 3755-3756)
در قرآن کریم نیز این مسئله بارها آمده است.از جمله در آیۀ 191 و 193 سورۀ آل عمران در مورد تفکر انسان در آفرینش و نهیب به فطرت انسانها می فرماید
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ « 191»( سورۀ آل عمران)
آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مي كنند ، و پيوسته در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند ، [ و از عمق قلب همراه با زبان مي گويند : ] پروردگارا ! اين [ جهان با عظمت ] را بيهوده نيافريدى ، تو از هر عيب و نقصى منزّه و پاكى ; پس ما را از عذاب آتش نگاهدار . « 191»
نارسایی فهم عامه مردم در شناخت حقیقت الهی
در وجود از سر حق و ذات او دورتر از فهم و استبصار کو ؟
(دفتر سوم 3652)
این جلالت ، در دلالت صادق است جمله ادراکات پس، او سابق است
جمله ادراکات بر خر های لنگ او سوار باد ، پران چون خدنگ
گر گریزد، کس نیابد گرد شه ور گریزند، او بگیرد پیش ره
(دفتر سوم 3720-3723)
و آیۀ ذیل که همان آیة الکرسی می باشد در مورد عظمت خداوند می باشد و اینکه علم بشری هیچ احاطه ای بر علم خداوند ندارد و هر مقدار که خداوند اراده کند از اسرار علم و دانش در اختیار انسان قرار می گیرد
اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «255»(سورۀ بقره)
خداى يكتا كه جز او هيچ معبودى نيست ، زنده و قائم به ذات [ و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات ] است ، هيچ گاه خواب سبك و سنگين او را فرا نمي گيرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست . كيست آنكه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند ؟ آنچه را پيش روى مردم است [ كه نزد ايشان حاضر و مشهود است ] و آنچه را پشت
سر آنان است [كه نسبت به آنان دور و پنهان است] مي داند . و آنان به چيزى از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت [حكومت ، قدرت و سلطنت]ش آسمان ها و زمين را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقت آور نيست ; و او بلند مرتبه و بزرگ است . « 255»
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ «59»(سورۀ انعام)
و كليدهاى غيب فقط نزد اوست ، و كسى آنها را جز او نمي داند . و به آنچه در خشكى و درياست ، آگاه است ، و هيچ برگى نمي افتد مگر آنكه آن را مي داند ، و هيچ دانه اى در تاريكى هاى زمين ، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ ثبت ] است « 59»
خدا شناسی از طریق آثار
چون به اثار این همه پیدا شدت چون نشد پیدا ز تاثیر ، ایزدت ؟
نه سبب ها و اثر ها مغز و پوست؟ چون بجویی ؛ جمله گی آثار اوست
دوست گیری چیز ها را از اثر پس چرا ز آثار بخشی بی خبر ؟
از خیالی ، دوست گیری خلق را چون نگیری شاه غرب و شرق را ؟
(دفتر ششم 1316-1319)
باد را دیدی که میجنبد بدان باد جنبانی است اینجا باد ران
مر وحه تصریف صنع ایزدش زد بر این باد و همی جنباندش
جزوبادی که به حکم ما در است بادبیزن تا نجنبانی نجست
جنبش این جزوباد ای ساده مرد ! بی تو و بی بادبیزن سر نکرد
جنبش باد نقس کاندر لب است تابع تصریف جان و قالب اس
(دفتر چهارم 125-129)
پس همه دانسته اند آن را یقین که فرستد باد، رب العالمین
پس یقین، در عقل هر داننده هست این که با جنبنده ، جنباننده هست
(دفتر چهارم 152-153)
صنع بیند مرد محجوب از صفات در صفات آن است ، کو گم کرد ذات
(دفتر دوم2812)
خداوند را از روی آثار آن میشناسیم و بزرگترین آثار آن خلقت آسمان و زمین و نعماتی است که برای ما ارزانی فرموده است
قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلاَ يُطْعَمُ قُلْ إِنِّيَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكَينَ «14»(سورۀ انعام)
بگو : آيا جز خدا را كه آفريننده آسمان ها و زمين است ، سرپرست و ياور خود گيرم ؟ و اوست كه روزى مي دهد و خود بى نياز از روزى است . بگو : من مأمورم نخستين كسى باشم كه فرمان خدا را گردن نهد ، و فرمان يافته ام كه هرگز از مشركان مباش . « 14
استدلال فطری و اقناعی در اثبات وجود خدا
در اثبات وجود خدا مولانا استدلالی می آورد که فطرت آن را می پذیرد. این استدلال یاد آور برهان ارسطویی محرک اول است
چون نمیداند دلی داننده یی هست با گردنده، گرداننده یی؟
چون نمیگویی که روز و شب به خود بی خداوندی کی آید ؟ کی رود ؟
گرد معقولات می گردی ، ببین این چنین بی عقلی خود ، ای مهین
خانه با بنا بود معقول تر یا که بی بنا ؟ بگو ای کم هنر
خط با کاتب بود معقول تر یا که بی کاتب ؟ بیندیش ای پسر!
چیم گوش و عین چشم و میم فم چون بود بی کاتبی ؟ ای متهم
شمع روشن بی ز گیراننده یی یا بگیراننده داننده یی؟
صنعت خوب از کف شل ضریر باشد اولی یا به گیرایی بصیر ؟
آیات ذیل در مورد فطری بودن خداشناسی و دلایل فطری و اقناعی در مورد اثبات وجود خداوند میباشد
قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ «71»(سورۀ انعام)
بگو : آيا به جاى خدا معبودى را بپرستيم كه نه سودى به ما رساند و نه زيانى ؟ و پس از آنكه خدا ما را هدايت كرد [ به سبب شرك و بت پرستى ] به فرهنگ و فضاى جاهليت بازمان گردانند ، مانند كسى كه شياطين عقلش را ربوده اند و در زمين سرگردان [ و بى هدف و گمراه ]است ، در حالى كه براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت دعوت مي كنند كه به جانب ما بيا [ ولى او به سبب سرگردانى و حيرت زدگى نمي پذيرد . ]بگو : يقيناً هدايت خدا همان هدايت [ واقعى ] است ، و ما مأموريم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم . « 71
قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «164»(سورۀ انعام)
بگو : آيا جز خدا پروردگارى بجويم در حالى كه او پروردگار هر چيزى است ؟ ! و هيچ كس جز به زيان خود [ عمل زشتى ] مرتكب نمي شود ، و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را بر نمي دارد ; سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان خواهد بود ، پس شما را به [ حقّانيّت ] آنچه درباره آن [ با مردم مؤمن ] اختلاف مي كرديد ، آگاه مي كند . « 164
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «79»(سورۀ انعام)
من به دور از انحراف و با قلبى حق گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد ، متوجه كردم و از مشركان نيستم . « 79
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «101»(سورۀ انعام)
(او) پديد آورنده آسمان ها و زمين است ، چگونه او را فرزندى باشد ؟ ! در صورتى كه براى او همسرى نبوده ، و همه چيز را او آفريده ; و او به همه چيز احاطه دارد
لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «103»(سورۀ انعام)
چشم ها او را در نمي يابند ، ولى او چشم ها را را در می یابد و لطیف و آگاه است
و در اخیر دعا میکنیم
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ «193»(سورۀ آل عمران)
پروردگارا ! بى ترديد ما [ صداى ] ندا دهنده اى را شنيديم [ كه مردم را ] به ايمان فرا مي خواند كه به پروردگارتان ايمان آوريد . پس ما ايمان آورديم . پروردگارا ! گناهان ما را بيامرز ، و بدى هايمان را از ما محو كن ، و ما را در زمره نيكوكاران بميراند .« 193
گردآوری توسط
سید خداداد فطرت عضو شورای اجرائیه مسجد افغانها